عاشق شيدايي |
شيوههاي همسرداري در اسلام بر مبناي محبت، احترام متقابل، همكاري و درك متقابل قرار دارد. برخي از اصول و شيوههاي مهم همسرداري به شرح زير است سايت همسريابي: پايه و اساس يك زندگي مشترك موفق، محبت و عشق ميان همسران است. ابراز محبت به صورت كلامي و عملي باعث تقويت پيوند زناشويي ميشود. احترام به عقايد، احساسات و نيازهاي همسر يكي از اصول كليدي در همسرداري است. احترام متقابل باعث ايجاد فضايي آرام و سالم در خانه ميشود. همكاري در انجام وظايف و مسئوليتهاي خانه و زندگي، به كاهش بار مسئوليتها كمك ميكند و به تقويت رابطه كمك ميكند. برقراري ارتباط مؤثر و مشورت با همسر در مسائل مختلف، به حل مشكلات و جلوگيري از سوء تفاهمها كمك ميكند. زندگي مشترك ممكن است با چالشها و مشكلاتي همراه باشد. صبر و بردباري در مواجهه با اين مشكلات، به حفظ و تقويت رابطه كمك ميكند. شناخت و درك نيازها، خواستهها و احساسات همسر، باعث ايجاد رابطهاي پايدار و مستحكم ميشود. هيچ انساني بدون اشتباه نيست. گذشت و بخشش در برابر اشتباهات همسر، به تقويت محبت و پيوند زناشويي كمك ميكند. انجام فرائض ديني و تقويت ايمان مشترك، به ايجاد يك بنيان محكم در زندگي زناشويي كمك ميكند و باعث افزايش بركت در زندگي ميشود. 11. تشويق و حمايت: حمايت و تشويق همسر در رسيدن به اهداف و آرزوهايش، نشان دهندهي محبت و احترام عميق است. اين حمايت ميتواند از طريق تشويق كلامي، فراهم كردن شرايط مناسب و نشان دادن ايمان به تواناييهاي همسر باشد. درك و توجه به نيازهاي عاطفي همسر، يكي از كليدهاي مهم در حفظ رابطهاي سالم و پايدار است. گوش دادن به صحبتهاي همسر و نشان دادن علاقه به احساسات و دغدغههاي او اهميت دارد. برنامهريزي براي انجام فعاليتهاي مشترك و تفريحات دو نفره ميتواند به تقويت ارتباط عاطفي و كاهش استرسهاي روزمره كمك كند. مديريت صحيح مسائل مالي و همكاري در برنامهريزي مالي خانواده، يكي از عوامل مهم در ايجاد ثبات و آرامش در زندگي مشترك است. شفافيت و مشورت در امور مالي باعث جلوگيري از بروز اختلافات ميشود. تقسيم عادلانه و منصفانه وظايف خانه و خانواده، از بروز نارضايتيها و خستگيهاي مفرط جلوگيري ميكند و به بهبود كيفيت زندگي مشترك كمك ميكند. احترام به حريم زناشويي و خصوصي همسر و جلوگيري از افشاي مسائل خصوصي به ديگران، به ايجاد اعتماد و احترام متقابل كمك ميكند. توجه به سلامت جسماني و رواني همسر و تشويق او به مراقبت از خود، نشاندهندهي محبت و اهميت دادن به همسر است. مشورت و برنامهريزي مشترك براي آينده، از جمله تربيت فرزندان، خريد مسكن، و ساير برنامههاي زندگي، به ايجاد حس مشاركت و مسئوليتپذيري كمك ميكند. تشويق به رشد فردي و تلاش براي بهبود خود در كنار همسر، به رشد مشترك و تقويت رابطه كمك ميكند. مطالعه، آموزش و توسعه مهارتهاي جديد ميتواند به ارتقاء كيفيت زندگي مشترك كمك كند. ايجاد فضاي معنوي در خانه از طريق انجام فرائض ديني، دعا و نيايش مشترك، و ايجاد محيطي پر از محبت و آرامش، به تقويت بنيان خانواده و افزايش بركت در زندگي كمك ميكند. مديريت منابع مالي يكي از جنبههاي حياتي در تداوم استحكام خانواده است. اين موضوع اهميت زيادي در زندگي خانوادگي دارد و ميتواند تاثير مستقيمي بر پايداري و رفاه اعضاي خانواده داشته باشد. در زير به برخي اصول مديريت منابع مالي در خانواده اشاره خواهيم كرد: ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
سنجش روابط عاطفي اينترنتي مهم است تا اطمينان حاصل كنيد كه رابطهاي معتبر و سالم داريد. در زير به برخي از روشها و ملاكها براي ارزيابي و سنجش روابط عاطفي آنلاين اشاره خواهيم كرد سايت همسريابي: ﻫﺪفﻋﻤﺪة زﻧﺎﺷﻮﺋﯽ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻔﻮس ﮐﺮة زﻣﯿﻦ اﺳﺖ .ﺑﻌﻀﯽ از ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻫﺎي زﻧﺎﺷﻮﺋﯽ اﯾﻦ وﻇﯿﻔﻪ راﭼﻨﺎﻧﮑﻪﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻧﻤﯽ رﺳﺎﻧﻨﺪ و ﺑﺮﺧﯽ در اﻧﺠﺎم اﯾﻦ وﻇﯿﻔﻪ راه اﻓﺮاط ﻣﯽ روﻧﺪ .از اﯾﻦ ﻧﻈﺮﮔﺎهاﺳﺖﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ اﺧﻼق ﺟﻨﺴﯽ را در اﯾﻦ ﻓﺼﻞ ﻣﻮرد ﺑﺮﺳﯽ ﻗﺮار دﻫﻢ .درﺣﺎﻟﺖ ﻃﺒﯿﻌﯽ، ﺟﺎﻧﻮران ﭘﺴﺘﺎﻧﺪار ﺑﺰرگ ﺑﺮاي اداﻣﮥ زﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﻓﻀﺎي ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ دارﻧﺪ سايت همسريابي وﺑﻪﻫﻤﯿﻦ ﻋﻠﺖ ﺗﻌﺪاد ﮐﻞ اﻧﻮاع ﺣﯿﻮاﻧﺎت وﺣﺸﯽ اﻧﺪك اﺳﺖ .ﺗﻌﺪاد ﮔﺎو و ﮔﻮﺳﻔ ﻨﺪﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪاﺳﺖاﻣﺎ ﻋﻠﺖ اﯾﻦ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﺪاﺧﻠﮥ ﺑﺸﺮ اﺳﺖ .ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ روي ﺑﺎ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺳﺎﯾﺮﭘﺴﺘﺎﻧﺪارانﺑﺰرگ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﯿﺴﺖ، و اﻟﺒﺘﻪ اﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﻣﻌﻠﻮل ﻣﻬﺎرت و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻣﺎ اﺳﺖ .اﺧﺘﺮاع ﺗﯿﺮوﮐﻤﺎن و اﻫﻠﯽ ﮐﺮدن ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﻧﺸﺨﻮار ﮐﻨﻨﺪه و زراﻋﺖ و اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﯽ ،ﺣﺘﻤﺎً ،اﯾﻦ ﭼﯿ ﺰﻫﺎﻫﻤﻪﺗﻌﺪاداﻓﺮادي را ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻦ در ﯾﮏ ﻣﯿﻞ ﻣﺮﺑﻊ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻓﺰاﯾﺶ داد .ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ازﻣﺮاﺟﻌﻪﺑﻪ آﻣﺎرﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ در ﻣﯽ ﯾﺎﺑﯿﻢ آﺧﺮﯾﻢ ﻓﻘﺮة اﯾﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻬﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺮدﯾﻢ در رﺳﯿﺪنﺑﻪاﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﮑﺎر رﻓﺖ، و ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﺤﻮﻻت ﻧﯿﺰ د راﯾﻦزﻣﯿﻨﻪﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ .ﻫﻮش آدﻣﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﻫﺮ ﭼﯿﺰ در ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺴﻞ ﺑﮑﺎر رﻓﺘﻪاﺳﺖ.درﺳﺖاﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ آﻗﺎي » ﮐﺎرﺳﺎﻧﺪرز«)SanndersCarr (ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﻌﻤﻮﻻًﻣﯿﺰانﺟﻤﻌﯿﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻮده و اﻓﺰاﯾﺸﯽ از ﻗﺒﯿﻞ آﻧﭽﻪ در ﻗﺮن ﻧﻮزده ﺣﺎﺻﻞ آﻣﺪه ﭘﺪﯾﺪه اي ﻏﯿ ﺮﻋﺎديواﺳﺘﺜﻨﺎﺋﯽﺑﻮده اﺳﺖ .ﻣﯽ ﺗﻮان ﻓﺮض ﮐﺮد ﮐﻪ در ﻣﺼﺮ و ﺑﺎﺑﻞ ﻧﯿﺰ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ آﺑﯿﺎري و ﻓﻼﺣﺖﭘﺮداﺧﺘﻨﺪﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰي روي داده ﺑﺎﺷﺪ، وﻟﯽ ﻇﺎﻫﺮاً در ﻫﯿﭽﯿﮏ از ادوار ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﭼﻨﯿﻦ اﻓﺰاﯾﺸﯽدﯾﺪهﻧﺸﺪه اﺳﺖ .ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺑﺮآوردﻫﺎﺋﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ درﺑﺎرة زﻣﺎﻧﻬﺎي ﻗﺒﻞ از ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ ﻣ ﯽﺷﻮدﻫﻤﻪﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺣﺪس و ﮔﻤﺎن اﺳﺖ، اﻣﺎ در ﻣﻮارد اﺧﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ در ﻣﻮرد ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ، ﻫﻤﻪ ﻫﻢ ﺳﺨﻦﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺑ ﻪﻫﺮﺣﺎل، اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﺮﯾﻊ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﭘﺪﯾﺪه اي ﻏﯿﺮﻋﺎدي و اﺳﺘﺜﻨﺎﺋﯽ اﺳﺖ .اﮔﺮ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﮑﻪﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ، ﮔﺮاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ در ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻣﺘﻤﺪن ﺑﺴﻮي ﺛﺒﺎت و ﺳﮑﻮن ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻔﻬﻮم ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰياﯾﻦاﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎ ﭘﺎره اي ﺷﺮاﯾﻂ ﻏﯿﺮﻋﺎدي را از ﺳﺮﮔﺬراﻧﺪه و اﮐﻨﻮن ﺑﻪ وﺿﻊ ﻋﺎدي ﺧﻮﯾﺶﺑﺎزﮔﺸﺘﻪ اﻧﺪ .ازﻧﮑﺎت ﺑﺎ ارزش و ﻋﻤﺪة ﮐﺘﺎب آﻗﺎي » ﺳﺎﻧﺪرز«اﺷﺎره ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﺪﯾﺪ اﺧﺘﯿﺎريﺟﻤﻌﯿﺖﺗﻘﺮﯾﺒﺎً در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻗﺮون و اﻋﺼﺎر اﻧﺠﺎم ﻣﯽ ﺷﺪه و اﯾﻦ اﻣﺮ در ﺛﺎﺑﺖ ﻧﮕﻬﺪاﺷﺘﻦ ﺟﻤﻌﯿﺖﺑﻤﺮاﺗﺐﻣﺆﺛﺮ ﺗﺮ از ﻣﺮگ و ﻣﯿﺮ ﺑﻤﯿﺰان زﯾﺎد ﺑﻮده اﺳﺖ .اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻗﺪري اﻏﺮاق آﻣ ﯿﺰﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ،ﭼﻮنﻣﺜﻼً در ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن و ﭼﯿﻦ ﻇﺎﻫﺮاً ﭼﯿﺰي ﮐﻪ ﺑﻄﻮر ﻋﻤﺪه ﻣﺎﻧﻊ از رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﯽ ﮔﺮدد ﻣﺮگوﻣﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺖ .راﺟﻊ ﺑﻪ ﭼﯿﻦ آﻣﺎري در دﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ، وﻟﯽ در ﻣﻮرد ﻫﻨﺪوﺳﺘﺎن آﻣﺎر ﻻزم دردﺳﺘﺮسا ﺳﺖ،ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ آﻣﺎرﻫﺎ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ در ﻫﻨﺪ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده زﯾﺎد اﺳﺖ،ﺑﺎآن ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ آﻗﺎي ﺳﺎﻧﺪرز ﻧﯿﺰ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ در آﻧﺠﺎ ﺑﻤﺮاﺗﺐ ﮐﻤﺘﺮازاﻧﮕﻠﺴﺘﺎن اﺳﺖ .اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑﻄﻮر ﻋﻤﺪه ﻣﻌﻠﻮل ﻣﺮگ و ﻣﯿﺮ ﮐﻮدﮐﺎن و ﻃﺎﻋﻮن و ﺳﺎﯾﺮ اﻣﺮاض ﻣﻬﻠﮏاﺳﺖ.ﮔﻤﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﻢ در ﻣﻮرد ﭼﯿﻦ ﻫﻢ اﮔﺮ آﻣﺎري در دﺳﺖ ﻣﯽ ﺑﻮد ﭼﯿﺰي ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ وﺿﻊ رااراﺋﻪﻣﯽ داد .اﻣﺎ ﺑ ﻪﻫﺮﺣﺎل و ﺑﺎ وﺟﻮد اﯾﻦ ﻣﻮارد ﻣﻬﻢ اﺳﺘﺜﻨﺎﺋﯽ ﺗﺰ آﻗﺎي ﺳﺎﻧﺪرز در ﻣﺠﻤﻮع درﺳﺖاﺳﺖ،ﭼﻪ در زﻣﺎﻧﻬﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻧﻮاع و اﻗﺴﺎم ﺷﯿﻮه ﻫﺎ ﺑﺮاي ﺗﺤﺪﯾﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﮑﺎر ﻣﯽ رﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺳﺎدهﺗﺮﯾﻦآﻧ ﻬﺎﮐﺸﺘﻦ ﮐﻮدﮐﺎن ﺑﻮده ﮐﻪ در ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﻣﺠﺎز ﻣﯽ ﺷﻤﺮده ﺑﻪ ﻣﻘ ﯿﺎسوﺳﯿﻊ ﺑﻪ ﻣﻮرداﺟﺮاﮔﺬارده ﻣﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ .ﮔﺎﻫﯽ ﻋﺎدت ﺑﻪ اﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﭼﻨﺎن ﺳﻠﻄﻪ اي داﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﺮطدﯾﺎﻧﺖﻣﺴﯿﺢ را ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﻣﺴﺄﻟﮥ ﺑﭽﻪ ﮐﺸﯽ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﻧﮑﻨﺪ و ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از اﯾﻦ ﮐﺎر ﺑﻌﻤﻞﻧﯿﺎورد.75» دوﺧ ﻮﺑﻮر «)Dukhobor(ﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻌﻠﺖ اﻣﺘﻨﺎع از ﻗﺒﻮل ﺧﺪﻣﺖ ﻧﻈﺎم، ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﻓﮑﺮﮐﻪﺣﯿﺎت آدﻣﯽ ﭼﯿﺰ ﻣﻘﺪﺳﯽ اﺳﺖ، ﺑﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺗﺰار درﮔﯿﺮ ﺷﺪﻧﺪ، اﻧﺪﮐﯽ ﺑﻌﺪ از آن ﺑﺮ اﺛﺮ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪﺑﭽﻪﮐﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺎﻧﺎدا درآوﯾﺨﺘﻨﺪ .ﺑﺪﯾﻬﯽ اﺳﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﺎﯾﺮ ﺷﯿﻮه ﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﻣﻌﻤﻮل ﺑﻮدهاﺳﺖ.در ﻣﯿﺎن ﺑﺴﯿ ﺎرياﻗﻮام، زن ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ در دوران ﺣﺎﻣﻠﮕﯽ ﺑﻠﮑﻪ ﻃﯽ دوران ﺷﯿﺮدﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﮐﻪ اﻏﻠﺐﺗﺎدو ﺳﺎل اداﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ از ﻣﻘﺎرﺑﺖ اﻣﺘﻨﺎع ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .اﯾﻦ اﻣﺮ ﻟﺰوﻣﺎً ﺑﺎروري زن را، ﺑﺨﺼﻮص در ﻣﯿﺎنﻃﻮاﯾﻒو اﻗﻮام ﻏﯿﺮ ﻣﺘﻤﺪن ﮐﻪ زودﺗﺮ از اﻗﻮام ﻣﺘﻤﺪن ﭘﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻤﯿﺰان ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ ايﻣﺤﺪودﻣﯽ ﮐﻨ ﺪ.ﺑﻮﻣﯿﺎن اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ دﺳﺖ ﺑﻌﻤﻞ ﺟﺮاﺣﯽ دردﻧﺎﮐﯽ ﻣﯽ زﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺎﺋﯽ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﺮد راﺗﺎﺣﺪ زﯾﺎدي ﺗﻘﻠﯿﻞ ﻣﯽ دﻫﺪ و ﺑﺎروري را ﺑﻤﯿﺰان ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻣﺤﺪود ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ درﮐﺘﺎب» آﻓﺮﯾﻨﺶ«ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﻣﺮدم ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﻧﯿﺰ ﻻاﻗﻞ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ از ﺷﯿﻮه ﻫﺎي ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداريآﺷﻨﺎﺑﻮده اﻧﺪ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﯾﻬﻮدﯾﺎن ﮐﻪ ﻣﺬﻫﺒﺸﺎن ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺿﺪ » ﻣﺎﻟﺘﻮزي«76ﺑﻮده اﺳﺖ ﺑﺎ آن رويﻣﻮاﻓﻖﻧﺸﺎن ﻧﺪاده اﻧﺪ .اﻟﺒﺘﻪ ،ﺑﺸﺮ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﯾﻦ روش و وﺳﺎﯾﻞ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ را از اﻧﻬﺪام دﺳﺘﻪﺟﻤﻌﯽﻧﺠﺎت ﻣﯽ داد، ﭼﻮن در ﻏﯿﺮ اﯾﻨﺼﻮرت و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺗﺎ آﺧﺮﯾﻦ ﺣﺪ از ﻧﯿﺮوي ﺑﺎروري ﺧﻮداﺳﺘﻔﺎدهﻣﯿﮑﺮد ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰي ﻧ ﺎﮔﺰﯾﺮﺑﺮ اﺛﺮ ﺑﺮوز ﻗﺤﻄﯽ روي ﻣﯽ داد .ﺑﺎاﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻗﺤﻄﯽ در ﭘﺎﺋﯿﻦ ﻧﮕﻬﺪاﺷﺘﻦ ﻣﯿﺰان رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻧﻘﺶ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ اي داﺷﺘﻪ، وﻟﯽﺗﺄﺛﯿﺮاﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ در ﺟﻤﺎﻋﺎت اوﻟﯿﻪ ﺑﻪ ﻗﻮت و ﻗﺪرت ﺟﻤﺎﻋﺎت دﻫﻘﺎﻧﯽ ﻧﺒﻮده اﺳﺖ .ﻗﺤﻄﯽ و ﮔﺮﺳﻨﮕﯽدراﯾﺮﻟﻨﺪ ﻃﯽ ﺳﺎﻟﻬﺎي 1846 و 1847 ﺑﻘﺪري ﺷﺪﯾﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﮐﺎﻫﺶ ﺟ ﻤﻌﯿﺖﻫﺮﮔﺰ ﭘﺲ از آنﺑﭽﻨﺎنﺳﻄﺤﯽ ﻧﺮﺳﯿﺪ .ﻗﺤﻄﯽ در روﺳﯿﻪ اﻣﺮي اﺳﺖ ﻋﺎدي .و ﯾﺎد ﻗﺤﻄﯽ ﺳﺎل 1921 ﻫﻨﻮز درﺧﺎﻃﺮهﻫﺎ زﻧﺪه اﺳﺖ .در ﺳﺎل 1925 ﮐﻪ در ﭼﯿﻦ ﺑﻮدم ﺑﺨﺶ ﻫﺎي ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ اي از ﮐﺸﻮر دﭼﺎرﻗﺤﻄﯽاي ﺑﻮد ﮐﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺷﺪت دﺳﺖ ﮐﻤﯽ از ﻗﺤﻄﯽ ﮐﻪ ﺳﺎل ﺑﻌﺪ در روﺳﯿﻪ روي داد ﻧﺪاﺷﺖ،ﻣﻨﺘﻬﺎﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎن اﯾﻦ ﺣﺎدﺛﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻫﻤﺪردﯾﯽ را ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ زدﮔﺎن و ﻟﮕﺎ77ﺷﺪ ﺑﺨﻮدﺟﻠﺐﮐﻨﻨﺪ، زﯾﺮا ﻣﺼﯿﺒﺖ اﯾﺸﺎن را ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﻢ ﻧﺴﺒﺖ داد .اﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪﮐﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﮔﺎﻫﯽ اوﻗﺎت ﺣﺘﯽ از ﺣﺪود وﺳﯿﻠﮥ ﻣﻌﯿﺸﺖ ﻓﺮاﺗﺮ ﻣﯽ رود .اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑ ﻪﻫﺮﺣﺎل،ﺑﺨﺼﻮصدر ﺟﺎﻫﺎ ﺋﯽرخ ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﺟﺰر و ﻣﺪﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﯾﺎ اﻧﻘﻼب ﺟﻮي ﻣﻘﺪار ﻣﻮاد ﺧﻮراﮐﯽراﻧﺎﮔﻬﺎن و ﺑﺸﺪت ﺗﻘﻠﯿﻞ ﻣﯽ دﻫﺪ .ﻣﺴﯿﺤﯿﺖدر ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ رواج ﯾﺎﻓﺖ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻮاﻧﻊ و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎ را از ﺳﺮ راه رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖﺑﺮداﺷﺖ،ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﻌﯽ را ﮐﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬاﺷﺖ ﻋﻔﺖ و ﺗﻘﻮا در داﯾﺮة زﻧﺎﺷﻮﺋﯽ ﺑﻮد .ﭘﯿﺪاﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﮐﺸﯽواﺳﻘﺎط ﺟﻨﯿﻦ و ﻧﯿﺰ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺷﯿﻮه ﻫﺎ و وﺳﺎﯾﻞ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداري ﻣﻤﻨﻮع ﺷﺪ .راﺳﺖاﺳﺖﮐﻪ روﺣﺎﻧﯿﺎن و راﻫﺒﺎن و راﻫﺒﻪ ﻫﺎ ﺗﺄﻫﻞ اﺧﺘﯿﺎر ﻧﻤﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، وﻟﯽ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ اﯾﻦﻋﺪهدر اروﭘﺎي ﻗﺮون وﺳﻄﯽ در ﺻﺪي از ﺟﻤﻌﯿﺖ را ﺗﺸﮑﯿﻞ داده ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ درﺻﺪ اﺷﺨﺎصﻣﺠﺮديﮐﻪ اﻣﺮوزه در اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن وﺟﻮد دارﻧﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎﺷﺪ، و ﺑﺪﯾﻦ ﺟﻬﺖ از ﻟﺤﺎظ آﻣﺎر ﻣﻌﺮفﺗﺤﺪﯾﺪﻣﻬﻤﯽ در ﻣﯿﺰان ﺑﺎروري ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺑ ﺎﺷﺪ.و ﻧﯿﺰ در ﻗﺮون وﺳﻄﯽ، در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ روزﮔﺎرانﻗﺪﯾﻢ،ﻣﯿﺰان ﻣﺮگ و ﻣﯿﺮ ﻧﺎﺷﯽ از ﻓﻘﺮ و ﺑﯽ ﭼﯿﺰي و ﺑﯿﻤﺎري ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎد و رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻨ ﺪﺑﻮد.رﺷﺪ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ، ﻗﺮن ﻫﯿﺠﺪﻫﻢ را از ﺳﺎﯾﺮ ﻗﺮون ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﺳﺎﺧﺖ، اﻣﺎ در ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢﺑﺮاﺛﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻓﻮق اﻟﻌﺎده اي ﮐﻪ ﺑﻮﻗﻮع ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻧﺮخ رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﺤﺪي رﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ از آنﺷﺎﯾﺪدر ﻫﯿﭻ دوراﻧﯽ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻧﺪاﺷﺖ .ﺗﺨﻤﯿﻦ ﻣﯽ زﻧﻨﺪ ﮐﻪ در ﺳﺎل 1066 در اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن و » وﻟﺰ«78درﻫﺮ ﻣﯿﻞ ﻣﺮﺑﻊ 26 ﻧﻔﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ .اﯾﻦ رﻗﻢ در ﺳﺎل 1701 ﺑﻪ 153 ﻧﻔﺮ و در 1901 ﺑﻪ561ﻧﻔﺮ رﺳﯿﺪ .از اﯾﻦ ﻗﺮار ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ رﻗﻢ ﻣﻄﻠﻖ اﻓﺰاﯾﺸﯽ ﮐﻪ در ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ ﺣﺎﺻﻞ آﻣﺪﺗﻘﺮﯾﺒﺎًﭼﻬﺎر ﺑﺮاﺑﺮ اﻓﺰاﯾﺸﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از آﻏﺎز ﺳﻠﻄﮥ » ﻧﻮرﻣﻦ«79ﻫﺎ ﺗﺎ ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ ﺣﺎﺻﻞ آﻣﺪه ﺑﻮد .واﻧﮕﻬﯽرﻗﻢ اﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن و وﻟﺰ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺟﺎﻣﻊ و ﮐﺎﻣﻠﯽ از ﺣﻘﯿﻘﺖ را ﺑﺪﺳﺖ ﻧﻤﯽ دﻫﺪ،زﯾﺮادر ﻫﻤﺎن اﯾﺎم ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺴﯿﺎري در ﮔﻮﺷﻪ و اﻃﺮاف ﺟﻬﺎن ﭘﺮاﮐﻨﺪه ﺑﻮدﻧﺪ و در ﺳﺮزﻣﯿﻦﻫﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻼً ﺑﻮﻣﯿﺎن زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ اﻗﺎﻣﺖ داﺷﺘﻨﺪ .دﻻﯾﻞﭼﻨﺪاﻧﯽ در دﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس آن ﺑﺘﻮان ﭼﻨﯿﻦ اﻓﺰاﯾﺸﯽ را ﻧﺘﯿﺠﮥ اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺮخ زاد ووﻟﺪداﻧﺴﺖ .اﯾﻦ اﻣﺮ را در ﻋﻮض ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺮخ ﻣﺮگ و ﻣﯿﺮ ﻧﺴﺒﺖ داد ﮐﻪ ﻗﺴﻤﺘﯽ از آنﻣﻌﻠﻮلﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻋﻠﻢ ﻃﺐ و ﻗﺴﻤﺖ ﻋﻤﺪة آن ) ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻦ (ﻧﺎﺷﯽ از ﺑﻬﺒﻮد ﺳﻄﺢ رﻓﺎه ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮد،ﮐﻪاﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﮥ ﺧﻮد ﻧﺘﯿﺠﮥ اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﯽ ﺑﻮد .از ﺳﺎل 1841 ﮐﻪ آﻏﺎز ﺛﺒﺖ وﻗﺎﯾﻊ ﺣﯿﺎﺗﯽ دراﻧﮕﻠﺴﺘﺎناﺳﺖ ﺗﺎ ﺳﺎل ﻫﺎي 75 -1871ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻮد و در ﺳﺎﻟﻬﺎي ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪهﺣﺪاﮐﺜﺮﺑﻪ 5 /35رﺳﯿﺪ .دراﯾﻦ ﻣﺪت دو ﺣﺎدﺛﻪ ﺑﻮﻗﻮع ﭘﯿﻮﺳﺖ : ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺣﺎدﺛﻪ، ﻗﺎﻧﻮن ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت اﺟﺒﺎري ﻣﺼﻮب ﺳﺎل1870و دوﻣﯿﻦ آن ﻗﺎﻧﻮن ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺗ ﺒﻠﯿﻐﺎت» ﻧﺌﻮﻣﺎﻟﺘﻮزي«ﺑﻮد ﮐﻪ در ﺳﺎل 1878 از ﺗﺼﻮﯾﺐﮔﺬﺷﺖ.ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ از اﯾﻦ زﻣﺎن ﺑ ﻪﺑﻌﺪ ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ اﺑﺘﺪا آﻫﺴﺘﻪ و ﺳﭙﺲ ﺑﺴﺮﻋﺖ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽﭘﺬﯾﺮد.ﻗﺎﻧﻮن ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت اﺟﺒﺎري اﻧﮕﯿﺰه، و ﻗﺎﻧﻮن ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت » ﻧﺌﻮﻣﺎﻟﺘﻮزي«وﺳﯿﻠﮥ ﮐﺎر راﺑﺪﺳﺖداد .در ﻓﺎﺻﻠﮥ ﺳﺎﻟﻬﺎي 1911 ﺗﺎ 1915 ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ ﺑﻪ 6 /23ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﻓﺖ و در ﺳﻪ ﻣﺎﻫﮥاولﺳﺎل 1929 ﺑﻪ 5 /16رﺳﯿﺪ .اﮐﻨﻮن ﺑﻌﻠﺖ ﺑﻬﺒﻮدي ﮐﻪ در وﺿﻊ ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺣﺎﺻﻞ آﻣﺪهاﺳﺖﺟﻤﻌﯿﺖ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑﻪ ﮐﻨﺪي رو ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﻣﺎ ﺑﺴﺮﻋﺖ ﺑﻪ رﻗﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﻫﻤﺎﻧﻄﻮرﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ داﻧﻨﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﻣﺪﺗﻬﺎ اﺳﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ .ﮐﺎﻫﺶﻧﺰخ زاد و وﻟﺪ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً در ﺗﻤﺎم اروﭘﺎي ﻏﺮﺑﯽ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻮده و ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮارد اﺳﺘﺜﻨﺎﺋﯽ، ﮐﺸﻮرﻫﺎيﻋﻘﺐﻣﺎﻧﺪه اي از ﻗﺒﯿﻞ ﭘﺮﺗﻘﺎل ﺑﻮده اﻧﺪ، ﺑﻌﻼوه اﯾﻦ ﮐﺎﻫﺶ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺷﻬﺮي ﺑﯿﺶ از ﻣﻨﺎﻃﻖروﺳﺘﺎﺋﯽﻣﺸﻬﻮد اﺳﺖ .اﯾﻦ اﻣﺮ اﺑﺘﺪا در ﻣﯿﺎن ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺮﻓﻪ ﺷﺮوع ﺷﺪ، وﻟﯽ اﮐﻨﻮ ندر ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻃﺒﻘﺎتﺷﻬﺮﻧﺸﯿﻦو ﻧﻮاﺣﯽ ﺻﻨﻌﺘﯽ رﺳﻮخ ﮐﺮده اﺳﺖ .اﮐﻨﻮن ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ در ﻣﯿﺎن ﻃﺒﻘﺎت زﺣﻤﺘﮑﺶ وﺗﻬﯿﺪﺳﺖﻟﻨﺪن ﺑﻤﺮاﺗﺐ ﮐﻤﺘﺮ از ﻣﯿﺰاﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ده ﺳﺎل ﭘﯿﺶ در ﻣﯿﺎن ﻃﺒﻘﺎت ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ ﺑﻮد .اﯾﻦوﺿﻊ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ داﻧﻨﺪ )ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ از اﻋﺘﺮاف ﺑﻪ آن اﺑﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ (ﻧﺎﺷﯽاز اﺳﺘﻌﻤﺎل وﺳﺎﯾﻞ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداري و اﺳﻘﺎط ﺟﻨﯿﻦ اﺳﺖ .ﺑﻌﻼوه، دﻟﯿﻠﯽ در دﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖﮐﻪاﯾﻦ ﮐﺎﻫﺶ در آن ﺣﺪي ﻫﻢ ﮐﻪ رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﺳﮑﻮن ﻣﯽ رﺳﺪ ﺗﻮﻗﻒ ﮐﻨﺪ، ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖآﻧﻘﺪراداﻣﻪ ﯾﺎﺑﺪ ﮐﻪ از آﻧﻬﻢ در ﮔﺬرد و در ﻏﺎﯾﺖ اﻣﺮ ﺑﻪ اﻧﻘﺎرض ﻧﺴﻞ اﻗﻮام ﻣﺘﻤﺪن ﻣﻨﺘﻬﯽ ﮔﺮدد .ﺑﺮاياﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮان ﻣﺴﺄﻟﻪ را ﺑﻪ ﻧﺤﻮ درﺧﻮر و ﺳﻮدﻣﻨﺪي ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻗﺮار داد ﻻزم اﺳﺖ ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺪاﻧﯿﻢﭼﻪﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ .وﺿﻊ و ﺳﯿﺴﺘﻢ اﻗﺘﺼﺎدي ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﯿﻔﯿﺘﯽ در ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ » ﮐﺎرﺳﺎﻧﺪرز«آن را ﺗﺮاﮐﻢ ﻣﻄﻠﻮب ﯾﺎ » اﭘﺘﯽﻣﻢ «ﻣﯽ ﻧﺎﻣﺪ، و ﻣﺮاد از آن ﺗﺮاﮐﻤﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺪاﮐﺜﺮ درآﻣﺪﺳﺮاﻧﻪرا ﻣﻘ ﺪورﺳﺎزد .ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ از اﯾﻦ ﺳﻄﺢ اﻓﺖ ﮐﻨﺪ و ﯾﺎ از آن در ﮔﺬرد ﺳﻄﺢ ﮐﻠﯽ رﻓﺎهاﻗﺘﺼﺎديﺗﻨﺰل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﺑﻄﻮر ﮐﻠﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﯽ ﮐﻪ در ﺷﯿﻮه ﻫﺎي اﻗﺘﺼﺎديﺣﺎﺻﻞآﯾﺪ ﺗﺮاﮐﻢ ﻣﻄﻠﻮب ﯾﺎ » اﭘﺘﯽﻣﻢ «ﺟﻤﻌﯿﺖ را اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ .در ﻣﺮﺣﻠﻪ اي ﮐﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺸﺮﺑﺎﺷﮑﺎر ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺗﺄﻣﯿ ﻦﻣﯽ ﺷﺪ ﺗﻮزﯾﻊ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ در ﯾﮏ ﻣﯿﻞ ﻣﺮﺑﻊ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮد،ﺣﺎلآﻧﮑﻪ در ﮐﺸﻮري ﮐﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺻﻨﻌﺖ ﮐﺎﻣﻼً ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ در ﻣﯿﻞ ﻣﺮﺑﻊﭼﻨﺪانزﯾﺎد ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد .دﻻﯾﻠﯽ در دﺳﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﭘﺲ از ﺟﻨﮓﻓﻮقاﻟﻌﺎده اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ، در ﻣﻮرد ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﭼﯿﺰي را ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ، اﻣﺮﯾﮑﺎ دﯾﮕﺮ ﺟﺎيﺧﻮددارد .اﻣﺎ ﺑ ﻪﻫﺮﺣﺎل ﺑﻌﯿﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﯾﺎ ﻫﺮ ﮐﺸﻮر دﯾﮕﺮ اروﭘﺎي ﻏﺮﺑﯽ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶﺟﻤﻌﯿﺖﺑﺮ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺛﺮوت ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﻔﺰاﯾﺪ، و ﭼﻮن ﭼﻨﯿﻦ اﺳﺖ از ﻟﺤﺎظ اﻗﺘﺼﺎدي ﻣﻌﻘﻮل ﻧﯿﺴﺖﺑﺨﻮاﻫﯿﻢﺟﻤﻌﯿﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ .ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐ ﻪﭼﻨﯿﻦ ﺗﻤﺎﯾﻠﯽ را در ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ازاﻧﮕﯿﺰهﻫﺎي ﻣﯿﻠﯿﺘﺎرﯾﺴﻢ ﻣﻠﯽ اﻟﻬﺎم ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ و ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ اﻓﺰاﯾﺸﯽ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻮنﺑﺎاﻓﺮوﺧﺘﻦ ﺟﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﺎل آن را در ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮورﻧﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ اﺿﺎﻓﯽ از ﺑﯿﻦ ﻣﯽ رود .از اﯾﻨﺮو درﺣﻘﯿﻘﺖاﯾﻦ اﺷﺨﺎص ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ اﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤ ﻌﯿﺖرا ﺑﻌﻮض اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﯾﻞ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي ازﺑﺎرداريﺑﺎ ﺟﻨﮓ و ﻧﺎﺑﻮدي در ﻣﯿﺪاﻧﻬﺎ ﻣﺤﺪود ﮐﺮد، و اﻟﺒﺘﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻪ ﺧﻮب ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮعاﻧﺪﯾﺸﯿﺪهﺑﺎﺷﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻄﺮي را ﺑﭙﺬﯾﺮد، ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﻈﺎﻫﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﻋﻘﯿﺪه و ﻧﻈﺮيدارﻧﺪآﻧﺮا ﺻﺮﻓﺎً از روي ﻧﻔﻬﻤﯽ اﺗﺨﺎذ ﮐﺮده اﻧﺪ .ﻗﻄﻊ ﻧﻈﺮ ا زﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﮐﻪ ﻟﻪ و ﻋﻠﯿﻪ ﺟﻨﮓ ﻋﻨﻮان ﻣﯽﺷﻮدﺑﻪ دﻻﯾﻞ و ﺟﻬﺎت ﻋﺪﯾﺪه اي ﺣﻖ دارﯾﻢ ﺷﺎدﻣﺎن ﺑﺎﺷﯿﻢ از اﯾﻨﮑﻪ آﮔﺎﻫﯽ و وﻗﻮف ﺑﺮ ﺷﯿﻮه ﻫﺎيﺟﻠﻮﮔﯿﺮياز ﺑﺎرداري ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽ ﺷﻮد ﺟﻤﻌﯿﺖ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻣﺘﺮﻗﯽ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﮑﻮن و ﺛﺒﺎت درآﯾﺪ .ﺑﺪﯾﻬﯽاﺳﺖ اﮔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺗﻘﻠﯿﻞ ﯾﺎﺑﺪ ﻗﻀﯿﻪ ﺻﻮرت دﯾﮕﺮي ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ،زﯾﺮا ﮐﺎﻫﺶ ﻣﺴﺘﻤﺮ و ﺑﻼوﻗﻔﮥﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم اﻧﻬﺪام ﻧﺴﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، و ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺑﻪ آرزو ﺑﺨﻮاﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻧﺴﻞ ﻣﻠﻞﻣﺘﻤﺪناز ﺻﻔﺤﮥ ﺟﻬﺎن ﻣﻨﻬﺪم ﮔﺮدد .از اﯾﻨﺮو اﺳﺘﻌﻤﺎل وﺳﺎﯾﻞ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداري را ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺴﻦاﺳﺘﻘﺒﺎلﮐﺮد ﻣﺸﺮوط ﺑﺮ اﯾﻨﮑﻪ اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﻌﻤﻞ آﯾﺪ و اﺳﺘﻔﺎده از اﯾﻦ وﺳﺎﯾﻞ در ﭼﻨﺎنﭼﺎرﭼﻮﺑﯽﻣﺤﺪود ﺷﻮد ﮐﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ در ﺳﻄﺢ ﻓﻌﻠﯽ ﺧﻮد ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ .ﻣﻦ ﺧﯿﺎل ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ اﻧﺠﺎم اﯾﻦﻋﻤﻞﻣﺘﻀﻤﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﭼﻨﺪاﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ .ﻣﻮﺟﺒﺎت ﻣﺤﺪود ﮐﺮدن ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻄﻮر ﻋﻤﺪه اﻗﺘﺼﺎدي اﺳﺖ،وﺑﺎ ﺗﻘﻠﯿﻞ ﻫﺰﯾﻨﮥ ﻧﮕﻬﺪاري از ﮐﻮدﮐﺎن ﻣﯽ ﺗﻮان ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ را اﻓﺰاﯾ ﺶداد و در ﺻﻮرت ﻟﺰومﮐﻮدﮐﺎنرا ﺑﺼﻮرت ﻣﻨﺒﻊ در آﻣﺪواﻟﺪﯾﻦ در آورد .ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ اﻗﺪام ﺑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﻋﻤﻠﯽ در اﯾﻦروزﮔﺎريﮐﻪ ﻣﺪام ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﻠﯽ داﻣﻦ زده ﻣﯽ ﺷﻮد ﻋﻤﻠﯽ ﺑﺴﯿﺎر ﺧﻄﺮﻧﺎك ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، زﯾﺮاﺑﻌﻨﻮانوﺳﯿﻠﻪ اي ﺟﻬﺖ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺑﺮﺗﺮي ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ .ﺗﺼﻮر اﯾ ﻦاﻣﺮ ﺑﻪﺳﻬﻮﻟﺖﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻣﻠﻞ ﺑﺰرﮔﯽ ﮐﻪ ارﺗﺶ ﻧﯿﺮوﻣﻨﺪ دارﻧﺪ ﻣﺴﺎﺑﻘﮥ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﻧﻮع را ﺗﺤﺖﺷﻌﺎر» ﺗﻮپﻫﻢ اﺣﺘﯿﺎج ﺑﻪ ﻃﻌﻤﻪ دارد «ﺑﺮ ﻣﺴﺎﺑﻘﮥ ﺗﺴﻠﯿﺤﺎﺗﯽ ﺑﯿﻔﺰاﯾﻨﺪ .در اﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎز ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪاﮔﺮﺗﻤﺪن ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻪ ﺣﯿﺎت ﺧﻮﯾﺶ اداﻣﻪ دﻫﺪ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﺠﺎد و اﺳﺘﻘﺮار ﯾﮑﯽ ﺣﮑ ﻮﻣﺖﺟﻬﺎﻧﯽﻣﺴﺎﻋﺪتﮐﻨﺪ .ﭼﻨﯿﻦ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﺪ در ﺣﻔﻆ ﺻﻠﺢ ﺟﻬﺎن ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺻﺪور ﻓﺮاﻣﯿﻨﯽﻧﻮاﺧﺖاﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﻠﻠﯽ را ﮐﻪ ﺗﻤﺎﯾﻼت ﻧﻈﺎﻣﯽ دارﻧﺪ ﻣﺤﺪود ﮐﻨﺪ .ﺧﺼﻮﻣﺖ اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ و ژاﭘﻦاﻫﻤﯿﺖاﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ را ﺑﻮﺿﻮح ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ .ﺟﻤﻌﯿﺖ ژاﭘﻦ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده اي اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪﺣﺎل آﻧﮑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ در اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ، ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ از ﻣﻬﺎﺟﺮت، ﻧﺴﺒﺘﺎً ﺑﻪ ﮐﻨﺪي ﺻﻮرت ﻣﯽ ﮔﯿﺮد .اﯾﻦﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺼﻮﻣﺘﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ رﻓﻊ و رﺟﻮع آ نﻓﻮق اﻟﻌﺎده دﺷﻮار اﺳﺖ زﯾﺮا ﻫﺮﯾﮏ ازﻃﺮﻓﯿﻦﻣﻮرد ﻧﺰاع ﻇﺎﻫﺮاً ﺑﻪ اﺻﻮل اﺳﺘﻮار و ﻣﺤﮑﻤﯽ ا ﺳﻨﺎدﻣﯽ ﺟﻮﯾﻨﺪ .اﻟﺒﺘﻪ ، ﺑﻪ ﮔﻤﺎن ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮاناﻧﺘﻈﺎرداﺷﺖ ﮐﻪ ﭼﻨﺪي ﻧﮕﺬرد ﮐﻪ ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ در اروﭘﺎي ﻏﺮﺑﯽ و اﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﻪ اي ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪﻣﺘﻀﻤﻦاﻓﺰاﯾﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻣﮕﺮ آﻧﮑﻪ دوﻟﺘﻬﺎ اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﻌﻤﻞ آورﻧﺪ .اﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاناﻧﺘﻈﺎرداﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﻠﻞ ﺑﺰرﮔﯽ ﮐﻪ روﺣﯿﮥ ﻧﻈﺎﻣﯽ دارﻧﺪ آ رامﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ و ﻧﺎﻇﺮ اﯾﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻠﺘﻬﺎ يدﯾﮕﺮﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯿﺰان زاد و وﻟﺪ ﻣﻮازﻧﻪ را ﺑﻨﻔﻊ ﺧﻮد ﺑﺮﻫﻢ زﻧﻨﺪ .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻫﺮ ﻣﺮﺟﻊ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻪﺑﺨﻮاﻫﺪوﻇﯿﻔﮥ ﺧﻮد را ﺑﺪرﺳﺘﯽ اﻧﺠﺎم دﻫﺪ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﺑﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻧﻔﻮس ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﺪ و ﻣﻠﻞﺳﺮﮐﺶرا ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﯾﻞ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداري وادار ﺳﺎزد، و ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﺎر ﺑﺴﺎﻣﺎن ﻧﺮﺳﺪ ﺻ ﻠﺢراﻧﻤﯽﺗﻮان ﺣﻔﻆ ﮐﺮد .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦﻣﺴﺄﻟﮥ ﺟﻤﻌﯿﺖ دو ﺟﻨﺒﻪ دارد : از ﻃﺮﻓﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮔﺬاﺷﺖ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده رﺷﺪ ﮐﻨﺪ، ازﻃﺮفدﯾﮕﺮ ﻣﺎﻧﻊ از اﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻄﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ ﮐﺎﻫﺶ ﭘﺬﯾﺮد .اوﻟﯽ ﺧﻄﺮي اﺳﺖ دﯾﺮﯾﻦ و در ﺑﺴﯿﺎريازﮐﺸﻮرﻫﺎ از ﺟﻤﻠﻪ اﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ، ﭘﺮﺗﻘﺎل، روﺳﯿﻪ و ژاﭘﻦ وﺟﻮد دارد .دو ﻣﯽﺧﻄﺮي اﺳﺖ ﻧﻮ ﮐﻪ در ﺣﺎلﺣﺎﺿﺮﻓﻘﻂ در اروﭘﺎي ﻏﺮﺑﯽ ﺑﭽﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد .اﮔﺮ رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ اﻣﺮﯾﮑﺎ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﻣﺘﮑﯽ ﺑﺮ زاد و وﻟﺪﺑﻮددر آﻧﺠﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﻄﺮي وﺟﻮد ﻣﯽ داﺷﺖ، وﻟﯽ وﺟﻮد ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻫﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪﻋﻠﯿﺮﻏﻢﭘﺎﺋﯿﻦ ﺑﻮدن ﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ ﺑﺴﺮﻋﺖ ﻣﻄﻠﻮب اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﺑﺪ .ﺧﻄﺮ ﺟﺪﯾﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﻫﺶﺟﻤﻌﯿﺖ،ﭼﯿﺰي اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻃﺮز ﺗﻔﮑﺮ ﮐﻬﻨﮥ ﻣﺎ اﻧﺲ و اﻟﻔﺘﯽ ﻧﺪارد و ﺑﺎ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﻨﻊ ﺗﺒﻠﯿﻎ و اﺷﺎ ﻋﮥروشو ﺷﯿﻮه ﻫﺎي ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداري و ﻣﻮاﻋﻆ اﺧﻼﻗﯽ از آن اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد .اﻣﺎ ﭼﻨﯿﻦﺗﺪاﺑﯿﺮيﺑﻨﺎ ﺑﺮ آﻧﭽﻪ ﮐﻪ آﻣﺎر ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﻣﺆﺛﺮ ﻧﯿﺴﺖ و اﺳﺘﻌﻤﺎل وﺳﺎﯾﻞ و اﺳﺘﻔﺎده از ﺷﯿﻮه ﻫﺎيﺟﻠﻮﮔﯿﺮياز ﺑﺎرداري در ﻣﯿﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺮﻗﯽ ﺷﯿﻮع ﯾﺎﻓﺘﻪ و رﯾﺸﻪ ﮐﻦ ﮐﺮدﻧﺸﺎن ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ .ﻋﺎدتﺑﻪروي ﮔﺮداﻧﯿﺪن از ﺣﻘﺎﯾﻖ، در ﻣﻮاردي ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﯽ ﮔﺮدد، ﭼﻨﺎن ﺑﺎ ﺳﺮﺷﺖﺣﮑﻮﻣﺖﻫﺎ و ﯾﺰرﮔﺎن ﻗﻮم ﻋﺠﯿﻦ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﺑﺴﻬﻮﻟﺖ از آن دﺳﺖﮐﺸﻨﺪ.اﻣﺎ ﺑﻪ ﻫ ﺮﺣﺎلﻋﺎدت ﻧﺎﭘﺴﻨﺪي اﺳﺖ و اﻣﯿﺪ ﻣﯽ ﺗﻮان داﺷﺖ ﮐﻪ ﺟﻮاﻧﺎن اﻣﺮوز وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم وﻣﻨﺼﺐﺑﺮﺳﻨﺪ در اﯾﻦ ﺧﺼﻮص از ﭘﺪران ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﺑﻪ ﺻﺮاﺣﺖ ﺑﻪ ﺿﺮورت اﺳﺘﻔﺎده ازوﺳﺎﯾﻞﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺑﺎرداري و ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﻋﻤﻞ، ﺗﺎ آن ﺣﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﮐﺎﻫﺶ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻧﺸﻮد، اﻋﺘﺮافﮐﻨﻨﺪ.ﺑﺮاي ﻣﻠﻠﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺗﻬﺪﯾﺸﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ راه ﭼﺎره اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪﻫﺰﯾﻨﮥﻧﮕﻬﺪاري از ﮐﻮدﮐﺎن را ﺗﻘﻠﯿﻞ دﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﯿﺰان زاد و وﻟﺪ ﺑﺤﺪي ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد رادرﻫﻤﺎن ﺳﻄﺤﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻧﮕﻬﺪارد .دراﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻣﻮردي ﺑﺮ ﻣﯽ ﺧﻮرﯾﻢ ﮐﻪ اﺻﻮل اﺧﻼﻗﯽ ﻣﻮﺟﻮد را ﻣﯽ ﺗﻮان از ﺟﻬﺘﯽ ﺑﻪ ﻧﺤﻮي ﻣﻄﻠﻮباﺻﻼحﮐﺮد : اﻣﺮوزه در اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺗﻌﺪاد زﻧﺎن در ﺣﺪود دو ﻣﯿﻠﯿﻮن ﻧﻔﺮ ﺑﺮ ﻣﺮدان ﻓﺰوﻧﯽ دارد و ﻗﺎﻧﻮنوﻋﺮف اﯾﻦ ﻋﺪه را ﻣﺤﮑﻮم ﺑﻪ ﺑﯽ ﻓﺮزﻧﺪي ﮐﺮده و اﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﺪون ﺷﮏ در ﻧﻈﺮ ﺑﺴﯿﺎري از آﻧﻬﺎﻣﺤﺮوﻣﯿﺖﺑﺰرﮔﯽ اﺳﺖ .اﮔﺮ ﻋﺮف، وﺟﻮد ﻣﺎدران ﺑﯽ ﺷﻮﻫﺮ را ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ و ﺑﻬﺒﻮدي در وﺿﻊاﻗﺘﺼﺎدﯾﺸﺎنﭘﺪﯾﺪ آورد ﺷﮑﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان داﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻌﺪاد زﯾﺎدي از ﻫﻤﯿﻦ زﻧﺎن ﮐﻪ در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮﻣﺤﮑﻮمﺑﻪ ﺗﺠﺮد ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ .وﺣﺪت ﮐﺎﻣﻞ زن و ﺷﻮﻫﺮ، ﯾﺎ ﺗﮏ ﭘﺪري و ﺗﮏﻣﺎدري،اﺳﺎﺳﺎً ﺑﺮ اﯾﻦ ﻓﺮض ﮐﻪ ﺗﻌﺪاد اﻓﺮاد ﻫﺮ دو ﺟﻨﺲ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺑﺮاﺑﺮﻧﺪ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ، و وﻗﺘﯽ ﭼﻨﯿﻦﻧﺒﺎﺷﺪﺑﻪ آن ﺗﻌ ﺪاديﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﺒﺮ رﯾﺎﺿﯽ ﻣﺠﺮد ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻇﻠﻢ ﻓﺎﺣﺶ ﻣﯽ ﺷﻮد و در ﻣﻮاردي ﮐﻪاﻓﺰاﯾﺶﻧﺮخ زاد و وﻟﺪ ﻣﻄﺮح ﺑﺎﺷﺪ اﯾﻦ ﺳﺘﻢ ﻫﻤﺎﻧﻘﺪر ﮐﻪ از ﻧﻈﺮ ﻓﺮدي ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ از ﻟﺤﺎظاﺟﺘﻤﺎﻋﯽﻧﯿﺰ ﻧﺎرواﺳﺖ .ﻫﺮﻗﺪر داﻧﺶ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﻨﺪ ﻣﻬﺎر ﮐﺮدن ﻧﯿﺮوﻫﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﻗﯿﺎﻓﮥ ﻗﻮاي ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪﺑﺎ اﻗﺪاﻣﺎت اﻧﺪﯾﺸﯿﺪه اي ﮐﻪ از ﻧﺎﺣﯿﮥ دوﻟﺘﻬﺎ ﺻﻮرت ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد،اﻓﺰاﯾﺶﺟﻤﻌﯿﺖ ﯾﮑﯽ از اﯾﻨ ﻬﺎاﺳﺖ، ﮐﻪ از ﻇﻬﻮر ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﮔﻮش ﺑ ﻪﻓﺮﻣﺎن ﻣﻄﻠﻖ ﻏﺮﯾﺰهﺑﻮدهاﺳﺖ .وﻟﯽ آن زﻣﺎن ﺑﺴﺮﻋﺖ ﻓﺮا ﻣﯽ رﺳﺪ ﮐﻪ از روي ﻋﻘﻞ و ﺗﺄﻣﻞ ﻣﻬﺎر ﺷﻮد .اﻣﺎ در اﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺰﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪﮐﻪ در ﺑﺤﺚ از ﻧﻈﺎرت دوﻟﺖ ﺑﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮدﮐﺎن ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪم اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﯿﻢ ﻣﺪاﺧﻠﮥ دوﻟﺖﻣﻔﯿﺪﺑﺎﺷﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺪاﺧﻠﻪ اي ﺑﺎﯾﺪ از ﻧﺎﺣﯿﮥ ﯾﮏ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ از ﺟﺎﻧﺐ دوﻟﺘﻬﺎيﻣﯿﻠﯿﺘﺎرﯾﺴﺘﯽﮐﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﻪ رﻗﺎﺑﺖ و ﺧﺼﻮﻣﺖ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ اﻧﺪ . ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
|
|
[ ساخت وبلاگ : ratablog.com] |